مهربانانه
مهربانانه
کودکان چه معصومانه مهربانند.
پرنسس خانه ما چند جوجه برای خود در منزل مادری ام دارد. جوجه ها با هم اخت گرفتند و زود صدای جیک جیکشان تمام شد. یکی از انها بسیار جیک می زد و همیشه در حال جیک زدن است.
مامان این چرا اینقدر داد می زند
من: این از ان دسته جوجه هایی است که ههمیشه نق می زنند.
پرنسس: چرا کسی با او دوست نمی شود چرا پیش دوستانش نمی رود؟
من که میخواستم به صورت غیز مستقیم درس غر نزدن به او بدهم گفتم: چون جیغ و نق می زند کسی دوستش نمی شود.
پرنسس ما ناگهان جلدی بلند شد و رفت به سمت جوجه اش در حیاط.
من: کجا می ری؟
پرنسس: می رم تا باهاش دوست بشم.
و این است دنیای زیبای دخترکمان.
کودکان چه معصومانه مهربانند.
پرنسس خانه ما چند جوجه برای خود در منزل مادری ام دارد. جوجه ها با هم اخت گرفتند و زود صدای جیک جیکشان تمام شد. یکی از انها بسیار جیک می زد و همیشه در حال جیک زدن است.
مامان این چرا اینقدر داد می زند
من: این از ان دسته جوجه هایی است که ههمیشه نق می زنند.
پرنسس: چرا کسی با او دوست نمی شود چرا پیش دوستانش نمی رود؟
من که میخواستم به صورت غیز مستقیم درس غر نزدن به او بدهم گفتم: چون جیغ و نق می زند کسی دوستش نمی شود.
پرنسس ما ناگهان جلدی بلند شد و رفت به سمت جوجه اش در حیاط.
من: کجا می ری؟
پرنسس: می رم تا باهاش دوست بشم.
و این است دنیای زیبای دخترکمان.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی