گلدونه خونه ماگلدونه خونه ما، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

مــــــــــــادرانـــــــــــــــــــه

آغاز هفت ماهگی

1392/7/6 13:15
نویسنده : گلی جون
142 بازدید
اشتراک گذاری

دیگه رفتم تو هفت ماهگی. فرنی و سوپ می خورم در کنارش اگه سیم یا دستمال کاغذی باشه بدم نمیاد که اونها رو بخورم به نطرم اونها خوشمزه ترند.

عاشق خودم هستم وقتی عکس خودمو تو لپ تاب بابایی ببینم کلی ذوق می کنم و براش می خندم  می خوام خودمو بگیرم ولی مامانی نمی ذاره که به مونتیتورش دست بزنم...

 

با نی آب می خورم البته بگما کلی با آب جباب باید درست کنم بازی کنم وقتی خسته شدم آب رو می خورم.

مامانم جدیدا ترم دانشگاش شروع شده   آخه من نمی دونم این دانشگاه چیه که میره من خودم هفت هشت تا دانشگاه و دکترا و فوق دکترا هستم الکی خودشو مشغول کرده منم چون می خوام اذیتش کنم نمی ذارم درس بخونه ورقه هاشو می خورم 

 

جدیدا هم همش می خوام سرپا شم و در راستای وایستادن هم باید یکی که اونم جز مامانی نیست منو نگه داره البته مامان جونی هم هست که اگه برم پیشش بهتره برام اون بیشتر به حرفهام گوش می ده..

شبهاهم بعضی اوقات بیدار میشم گریه می کنم بابایی هم که انگار نه انگار بمب هم منفجر بشه می خوابه و مامانی همش باید منو بغل کنه البته گاهی اوقات مامانی بابایی رو به زور بیدار میکنه که منو بغل کنه خوب چیه مگه من نصفه شب دلم بغل می خواد

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)