اولین دندانها
در 11 ماه و بیست روزگیت شاهد حضور دو تیزی در دهانت شدم و بالاخره فهمیدیم که این شکم پیچه ها و بهانه گیری ها و شب نخوابیدنهای اخیرت به خاطر حضور همین دندانهاست.
همچنان مشغول یاددهی زبان به تو هستم و در این مراحله یخچال، ساعت، تکان دادن سر، بینی، چشم، دست زدن، خداحافظی کردن و بوس فرستادن را به زبان انگلیسی می دانی و هروقت البته اگر عشقت بکشدازت بپرسم انجامشان می دی و ما بسی خوشحالیم.
در تدارک جشن کوچکی برای تولد یکسالگیت هستم و باورم نمی شود که یک سال است که تو در خانه مایی و گل سرسبد خوشحالی ما شده ای.
خدایا شکر.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی