گلدونه خونه ماگلدونه خونه ما، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

مــــــــــــادرانـــــــــــــــــــه

تولد و سال نو

1393/1/17 21:56
نویسنده : گلی جون
157 بازدید
اشتراک گذاری

15 اسفند ماه سالروز تولد یکسالگیت بود و ما را برآن داشت تا مراسمی برایت تدارک ببینیم و این تولد همزمان شد با جشن دندانهای کوچکت. مراسم بسیار خوب و در وسع اندک ما با خوشی تمام شد البته خستگی های خاص خودش را داشت که آن هم شیرین بود.

در 27 امین روز اسفند سرانجام واکسن یک سالگی را زدیم و در چهارشنبه سوری آخر سال به صرف ماهی مهمان خانه مادر بودیم.

در روزهای آخر سال پدرت سرانجام از کارهای خسته کننده اش فارغ شد و ما توانستیم خریدهای عید را انجام بدیم البته هول هولکی که زیاد راضی نبودم.

و سرانجام سال 1393 سال اسب تو فرشته کوچک در کنار هفت سین نشستی البته چه نشستنی همش درحال دست زدن به وسایل هفت سین بودی که مجبور شدیم زود سفره هفت سین را برداریم و جند عکس زورکی باتو بگیریم.

بعد از یکی دو روز ماندن در خانه مادرم راهی خانه مادربزرگت شدیم و عید دیدنی های خسته کننده آنها شروع شد و در راه برگشت مهمان خانه دوستم در کلاردشت شدیم و بسیار و بسیار خوش گذشت و تمام خستگی و کسالت آن روزها را برطرف کرد.

روزهای پایانی سال 11 و 12 فروردین ماه شاهد بارش برفهای زیبایی بودیم که باعث تعجب همگی در آن موقع سال شد. 13 بدر پایان تعطیلات نوروز را به همراه خانواده مادری راهی پیک نیک شدیم و آن روز بود که متوجه بی حالی و مریضیت شدم . شب هنگام تب کردی و با دارو و پاشویه تبت را کنترل کردیم و فردا به خانه خودمان برگشتیم دوباره تب هایت شروع شد و غروب راهی درمانگاه شبانه روزی شدیم و دکتر برایت چند دارو تجویز کرد.

دخترک نازم دوستت دارم هر روز پیشرفتهایت ملموستر است و تازگی ها یاد گرفته ای که از مبل و تخت بالا می روی و هروقت که ارتفاع زیاد باشد با گریه ای کوچک به ما می فهمانی که نیاز به کمک داری.


پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)