ثبت نام دانشگاه
روز 22 شهریور نوبت ثبت نام من بود روزی که منتظر بودم که مامانم و داداشم بیان دنبالم تا بریم دانشگاه. منم چون می دونستم مامانم از اون دسته افرادی هست که صبح زود میاد صبح خیلی زود از خواب ناز بیدار شدم. بنابراین صبح زود رفتم یه دوشی گرفتم . و منتظر مامانم بودم که دیدم ای وای ساعت 8 شد و از مامان خبری نیست یه زنگی بهش زدم دیدم تو راهه و چون برادرم دیر بیدار شد یک دیر شد و تا دانشگاه رفتیم ساعت 9 شده بود .
وقتی به قسمت ثبت نام رسیدم اونچه که می دیدم رو باور نمی کردم یه عالمه دانشجو اومده بودند برا ثبت نام. داشتند شماره می دادند که هر 20 نفر رو برا ثبت نام صدا می کردند. منم رفتم شماره گرفتم شماره من 256 بود. یعنی دست کم تا ظهر اونجا علاف بودم. رفتم جلوی درب ورودی و یکم اونجا صبر کردم ببینم که چه خبره دیدم اینطور نمی شه نامه انتقالی ام رو بیرون آوردم و با قیافه حق به جانب رفتم جلو و انتظامات هم منو راه داد. خیلی مسرور و خوشحال رفتم قسمت ثبت نام و اونجا بهم گفتند که امروز که انتقالی ها رو ثبت نام نمی کنند یعنی هیچ کس نمی دونست من باید کجا برم منم اینجوری شدم .
به دفتر تحصیلات تکمیلی رفتم و دیدم بله هیچ کس اونجا هم جوابگو نیست کلی منتظر موندم و آخر مسئولش گفت برید شنبه زنگ بزنید........... ماهم برگشتیم دریغ از یک گام مثبت برداشتن. فکر کنم گفتند تا شنبه تا اطلاعات بگیرند..........