گلدونه خونه ماگلدونه خونه ما، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 11 روز سن داره

مــــــــــــادرانـــــــــــــــــــه

مسافرت دو نفره

1393/12/9 13:55
نویسنده : گلی جون
122 بازدید
اشتراک گذاری

از آخرین باری که دانشگاه برای تسویه حساب رفته بودم یک ماه و اندی می گذشت دیگه نزدیکهای سال جدید بود و باید زودتر می رفتم و قضیه تسویه حساب رو ختم به خیر می کردم.

از هفته قبل برنامه ریختم که تو پیش مامانا بمونی و من برم بعد به ناچار برنامه عوض شد مادرم برای آزمایش قلب باید دو روز قبلش بیمارستان می رفت و وقتی مرخص شد دکترها بهش گفتن تا 7-8 روز  کودک زیر دو سال نمی تونه پیشش باشه به خاطر داروهایی که بهش تزریق کردن این داروها برا بچه ها مضر هستن مثل اینکه.

به هر حال دیگه زمانبندی انجام شده بود راه دیگه نداشتم که این رفتن رو به روز دیگه ای معوق کنم بنابراین تصمیم گرفتم که تو رو هم تو این مسافرت 2 ساعته به دانشگاه را همراه خودم کنم.

اما ماجرا از اونجایی شروع شد که موقع رفتن جلدی رفتم خونه مامانم تا لباس تولدت رو بردارم و تو رو تو حیاط گذاشتم تا بالا نیای به همون دلایل امنیتی که ذکر شد. و همین شد که کفشت رو تو خونه مادرم جا گذاشتیم و وقتی که تو رو می خاستم از صندلی ماشینت پیاده کنم تا ببرمت داخل آموزش متوجه این موضوع شدم.

توی راه دختر خیلی خوبی بودی از قبل خیلی باهات حرف زده بودم که ازت چه انتظارای دارم و باید چه کارها کنی و خدا رو شکر موقع رانندگی اذیتم نکردی.

حالا برسیم به ادامه ماجرای کفش و دانشگاه..........

ساعت نزدیکهای 11 بود نمی تونستم به شهر برم تا برات کفش یا صندلی بخرم چون می خواستم قبل از وقت نماز و ناهار که همه جای دانشگاه به کل تعطیل میشه من اون چندتا امضا کذایی رو بگیرم و سریع برگردم خونه.

بنابراین خستگی و کمر درد بغل کردنت رو به جون خریدم و دل رو زدم به دریا و بغلت کردم و واقعا کمرم نصف شد.

چندتا امضا رو گرفتم و رسیدم به خان آخر که می خواستم نفس راحتی بکشم اما بازم یه جای کار می لنگید.. نمرات چند درس معادلسازی من تو پرونده نبود......... 

گفتم باشه این که مشکلی نداره جلدی می پرم آموزش بر می گردم و لی آموزش رفتن همانا و برگشتن همانا..

تو آموزش هم نبود ارجاع شدم به دایره امتحانات.... اونجا هم تو تمام زون کنها نبود ... مگه میشد؟؟ بعله که می شد همه چی امکان داره از این دانشگاه گل و بلبل و بی برنامه!!!!!!!!

خلاصه هرچی ما م یگشتین نایاب شده بود مجبوری جناب پدر رو دو مرتبه راهی خونه کردیم تا مدارکی که من تو خونه داشتم رو برام فکس کنه و اون بنده خداخسته

 توی این هاگیر واگیر با زمان فرارسیدن ناهار همه جا تعطیل شد ما هم گفتیم به جای اینکه الکی ول بگردیم و کمر دردمان بیشتر نشه بریم شهر و واسه دختری یه کفشی صندلی چیزی بخریم....

بله رفتیم و تمام مغازه ها بسته بود و ما هم راستش آدرس کفش فروشی بچه گونه تو اون شهر رو بلد نبودیم و همینجور چرخ دور می زدیم تا شاید یکی همین دم دست باشه ما بپریم بریم یکی بخریم ولی نه........ اون روز روزی بود که همه چی اونطور که من می خواستم نبود همه جا تعطیل.....

نهایتا یه کفش ملی پیدا کردیم که داشت می بستم یقه اشو گرفتیم بابا یه کفشی چیزی بده ما بریم بخدا دیگه نمی تونم دختری بغل کنم!!!!!! اونم یه دمپایی گذاشت جلومون و فقط همون یک رنگ و اندازه دخترمون داشت اونم چه رنگی زرد!!!!!!!!!!!1 که اصلا هارمونی به لباسهای نازدار ما نبود..

من هم گفتیم لنگه کفشی در بیان نعمت است و چشممونو بستیم و خریدیم......

دو باره راهی دانشگاه شدیم و معطلی های بعدی سرتون رو درد نیارم تا ساعت 3 و نیم ما سرگردان شدیم فقط به خاطر بی مسئولیتی  کارمندهای اونجا و بالاخره که نامه رو با افتخار دستمون گرفتیم که ببریم بکوبونیم رو میز مسئول فارغ التحصیلی که با در بسته مواجه شدیم بله این هم آخر حالگیری بود. مدیر آموزش که دیگه منو کلافه و شاکی دیده بود گفت دخترجان مدارکت رو بده من فردا بهشون می دم و ما فعلا مدارک و دادیم بهش تماس هم گرفتیم گفت که تحویل داده ...... خدا داند.......... فقط خدا نکنه که این یکی هم گم و گور بشه....

حالا بقیه سفر دو نفره من و نازدار.......

بار و بندیل و بستیم و به نازدار هرچی پیشنهاد می دیم که بابا ما داریم از گرسنگی می میریم بریم برنجی، ساندویچی چیزی بخوریم می گفته نه نمی خوام و طفلی هم خسته شده بود بالاخره با نون خالی که در پارچه داخل ماشین داشتیم فقط رضایت داد و ما فقط نون خالی خوردیمدلخور 

موقع برگشتن براش بستی خریدم و تو راه برگشت هم رفتیم دوتایی کنار ساحل و دخترم به قول خودش boat  و  sea دید و کلی خوشحال شد.

در نهایت ساعت 7 و نیم شب ما به منزل رسیدیم یعنی از 12 ساعت ما دوتایی برای اولین بار تنهایی مسافرت رفتیم.

به نوبه خودش تجربه جالبی بود.........

پسندها (1)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)