گلدونه خونه ماگلدونه خونه ما، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 12 روز سن داره

مــــــــــــادرانـــــــــــــــــــه

عیدانه

1394/1/17 13:57
نویسنده : گلی جون
121 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از تولد دوسالگیت به شدت سر پدرت شلوغ شد و ما فرصت خرید پیدا نکردیم یه روز مانده به عید کار آقای پدر کم شد و به ما افتخار داد تا برویم خرید.

خریدهایمان را تا آنجا که می شد و می توانستیم در یک روز انجام دادیم ولی باز چیزهایی بودند که هنوز فرصت خریدشان نبود یعنی ما  از صبح تا 11 شب بیرون بودیم و وقتی خانه آمدیم تمام کت و کولمان درد می کرد و با تمام خستگی شیره جانمان را خواباندیم سفره هفت سین را چیدیم و خودمان رفتیم تا یه چرتی بزنیم تا لحظه تحویل بیدار شویم ولی خوابمان برد که برد همه مان خوابیدییم.

صبح فردا راهی خانه مادرم شدیم و دو روز در آنجا ماندیم سپس راهی منزل مادر همسر شدیم و 10 ساعت توی ماشین در ترافیک ماندیم تا سر منزل مقصود رسیدیم.

3-4 روزی هم آنجا ماندی و عید دیدنی ها کردیم و دخترکمان شیرین زبانی ها می کرد و چیزها یاد گرفته بود و از دم در خانه میزبان با صدای بلند داد می زد من آمدم سلام.........

اما در این مدت کاملا از این رو به آن رو شده بود حرف گوش نکن و لجباز که من در این مدت چقدر خودخوری ها کردم و چقدر عصبانی شدم. ریتم خوابش بهم ریخته بود و کاملا دخترکمان گویی عوض شده بود.

هر طور بود 8-9 عید راهی منزلمان گشتیم تا دخترکمان با این رویه خو نگیرد و بد عادت نشود.

11 فروردین همراه با دوستان همسر و خانواده هایشان راهی مسافرت دلچسبی شدیم که در پست بعدی با جزئیات تعریف می کنم.

پسندها (3)
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (1)

ĸoѕαr
30 فروردین 94 13:38
سلام خاله جونم.چه وب نازی دارید.!!! وکوشولوتونم به خودم رفته چون هم سفیده وهم نازه وبانمک. اگه به وب من سربزنید خوشحال میشوم .ازتون کلی سپاس گزارم.