گوشواره
سرانجام در پنج ماه و هفت روزگی ات خودمان را قانع کردیم که گوشهای کوچکت را سوراخ کنیم. آقای پدر امروز اومد دنبالمون و ما را به مطب دکتر بداخلاق برد. می گم بداخلاق چون اصلا روش برخورد با یک بچه کوچک رو نمی دونست نه نازی نه خنده ای برای دخترک معصوم و بی رحمانه بدون هیچ پیش زمینهه ای گوش دخترک را سوراخ کرد. کمی گریه کردی گریه ات دردآوربود من که تمام بدنم با گریه هایت به درد آمد. نمی دانم گریه ات از درد سوراخ کردن گوش بود یا از ناآشنایی با دکتر. چقدر پشیمان شدم که چرا برای سوراخ کردن گوش تو را پیش دکترت نبردم. به هرحال دخترم گوشواره هایت مبارکت باشد. 4 هفته دیگر گوشواره های خودت را می اندازی و برای ما دلبری می کنی. بزودی عکس  ...
نویسنده :
گلی جون
16:02